تو را به جای همه زنانی که نشناختهام دوست میدارم تو را به جای همه روزگارانی که نمیزیستهام انتشار یافته توسط شاهین در یکشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۰ با موضوع شعرهای عاشقانه
شعر عاشقانه مرز جنون اثر دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی تقدیم شما عزیزان
کلماتم را
در جوی سحر میشویم
لحظههایم را
در روشنی بارانها
تا برای تو شعری بسرایم، روشن
تا که بیدغدغه بیابهام
سخنانم را
در حضور باد
این سالک دشت و هامون
با تو بیپرده بگویم
که تو را
دوست میدارم تا مرز جنون
دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی
تبلیغات : تجهیزات کوهنوردی
رنگ روشن بپاش به تمام دیوار هایی که در رُخُوت پاییز تب کرده اند! و به پنجره ها که مثل چشم هایت با جَذبه ای معصوم درگیر سکوتی سردند! دلنوشته:در کار چشمانت مانده